ای نام تو بهترین سرآغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز
نظامی
به نام آفریننده ی زیبایی ها
درود بر همه ی کسانی که در سراسر جهان این برگه را میخوانند.
این برگه هدف خود را زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی کورش بزرگ اعلام میکند.
در این برگه از مطالب متنوع استفاده میکنیم تا بر تاثیر گذاری مطالب بیفزاید.
هدف ما توهین به هیچ قوم و گروه و ... نیست و از هیچ گروه سیاسی پیروی نمیکنیم.
این برگه تابع منشور کورش بزرگ نخستین اعلامیه جهانی حقوق بشر میباشد.
امیدواریم که ما را در این مسیر یاری فرمایید.
راه های مشاهده ی این برگه:
سپاس
سربازان گمنام کورش بزرگ - Anonymous Soldiers Cyrus the Great
وبلاگ سربازان گمنام کوروش بزرگ که تنها هدفش افزایش اطلاعات دوستداران ایران زمین از مطالب جذاب و دیدنی است , در این مطلب دیوان و کتب بزرگان ادب فارسی را بصورت انلاین قرار داده است. با افتخار اعلام میکنیم که این منابع آنلاین قدرت گرفته از گنجور و کافه کتاب , است و بدیهی است که میتوانید این گنج های بزرگ را با کیفیت بسیار بالا مطالعه کنید.
سپاس از همراهی شما
مشاهده در گنجور مشاهده در کافه کتاب
مشاهده در گنجور مشاهده در کافه کتاب
مشاهده در گنجور مشاهده در کافه کتاب
مشاهده در گنجور مشاهده در کافه کتاب
مشاهده در گنجور مشاهده در کافه کتاب
با آنکه در منابع ایرانی از کوروش بزرگ، به نیکی یاد شده است، کوروشستیزان به صورت گسترده تبلیغ میکنند که تا پیش از حکومت پهلوی نام کوروش بزرگ در منابع ایرانی نیامده است. آنها حتی پا را فراتر میگذارند و اینطور القا میکنند که ایرانیان تا پیش از پهلوی اصلا کوروش بزرگ را نمیشناختند!!! اما تردیدی نیست که سخن آنها اشتباه و گزاف است.
در منابع گوناگون ایرانی از کوروش بزرگ یاد شده و روایات فراوانی درباره این پادشاه خوشنام ذکر شده است. هرچند به دلیل نابودی آثار و منابع در آن دوران، اطلاعات ارزشمندی که امروز در دسترس است و حاصل به دست آمدن آثار باستانی و… میباشد، در دسترس گذشتگانمان نبوده است.
در این نوشتار به صورت خلاصه به بررسی کوروش بزرگ در منابع ایرانی می پردازیم.
.
خوانشهای گوناگونی از نام کوروش در منابع ایرانی دیده میشود؛ مانند «کورش»، «کورس»، «کیروش» و… اما آشکار است که همه آنها به یک پادشاه اشاره دارند که همان کوروش بزرگ پادشاه هخامنشی است.
در تاریخ طبری درباره کوروش بزرگ اینچنین آمده است:
بخت نصر … شهر و هیکل را به ویرانى داد و بنى اسرائیل را اسیر کرد و با شاه اسیر به بابل برد و آنجا ببودند تا کورش … به بیت المقدس بازشان برد (طبری، ۱۳۷۵: ج ۲، ص: ۴۵۲).
در فارسنامه ابن بلخی از کوروش بزرگ با نام «کیروش» یاد شده و سخت دانا و عاقل خوانده شده است:
کیروش (کورش) سخت دانا و عاقل بود و بیت المقدس را آبادان کرد… (ابن بلخی، ۱۳۸۵: ص ۵۳).
اشاره به کوروش بزرگ و پادشاهان هخامنشی در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، دقیق تر است. البته بیرونی گفتههای اقوام و ملل گوناگون را درباره پادشاهان آورده است و چندین جدول برای پادشاهان ایران و سایر کشورها تدوین کرده است. در برخی از جداول کوروش به عنوان شاه بابل ذکر شده است که البته نادرست هم نیست چراکه بابل یکی از مراکز اصلی شاهنشاهی هخامنشی بوده است. اما نکته بسیار مهمی در آثارالباقیه وجود دارد و آنکه در جدولی کوروش به عنوان شاه ایران یاد شده است و ابوریحان بیرونی او را معادل کیخسرو دانسته است.
نکته مهم همین جاست که در جدولی که کوروش پادشاه ایران خوانده شده به شباهت او با کیخسرو اشاره شده است. ابوریجان بیرونی نامهایی که در کتب اهل مغرب (شمال افریقا) آمده است را با پادشاهانی که در داستانهای ایرانی آمده، تطبیق داده است.
گرچه ابوریحان به تعداد پادشاهان، ترتیب، نامها و از این دست موارد تردید داشته است اما به شباهت کوروش و کیخسرو تردید نداشته است. به طوری که در جایی مینویسد: «اخشویوش بن دارا که خسرو اول باشد» که بدون تردید منظور همان خشایارشای بزرگ است اما جالب آنکه برای خشایارشای دوم از نام اخشویوش استفاده نمیکند بلکه از نام خسرو دوم بهره میبرد.
همانطور که در جدول هم مشخص است بیرونی نوشته است:
کورش که کیخسرو است… (بیرونی، ۱۳۸۶: ص ۱۵۲).
با این حال باید پذیرفت که از دوره قاجار و به ویژه از دوران مشروطه به بعد با توجه به پیشرفتهای علمی در سطح جهان و ارتباطات فزاینده، توجه ایرانیان به کوروش بزرگ بیشتر شد. چرا که خط میخی رمز گشایی شد و بسیاری از کتیبهها که به نظر میرسد از دوران هلنی (یعنی بیش از ۲ هزار سال پیش) تا عصر معاصر کسی نمی توانست آنها را بخواند، خوانده شدند، متون یونانی هم ترجمه شدند و هویت آثار باستانی برای ایرانیان روشن شد و آثار باستانی نوینی یافت شدند. در این دوران کوروش بزرگ با توجه به ترجمه های متون غربی با خوانش «سیروس» مورد توجه قرار گرفت.
در این راستا میتوان به نوشته های حسینقلی میرزا سالور عمادالسلطنه، از دیوانسالاران دوره قاجار اشاره کرد که ترجمه او از کتاب آناباسیس گزنفون با نام «بازگشت ده هزار یونانی»، یکی از ماندگارترین ترجمههای متون فرنگی به پارسی است.
او به نوشته های هرودوت انتقاد شدید می کند و در دفاع از کوروش بزرگ می نویسد:
در کتب مقدس هم از سیروس و فتوحات او بیشتر از اینها تمجید شده. هرودوت معین است از سیروس به آن رشادت و دارای صفات حسنه که تکذیب و توهین بکند، از سایرین چه خواهد گفت (گزنفون، ۱۳۸۴: ص ۲۷۸؛ توضیحات مترجم).
دکتر نجف زاده اتابکی فهرستی از منابع ایرانی و اسلامی و … که در آنها از کوروش بزرگ یاد شده است و مربوط به دوران پس از اسلام هستند را آماده کرده است. در این فهرست اشاره به کوروش بزرگ در صفحههای دیگر تاریخ طبری و آثارالباقیه بیرونی مورد توجه قرار گرفته است.
.
اما کوروش ستیزان در ادامه جوسازی های خود اظهار می کنند که چرا در اشعار حافظ و سعدی نام کوروش نیامده است!!! البته این پرسش پیش از هر چیز بیان کننده دانش پایین آنها از درون مایه اشعار حافظ و سعدی است چرا که این آثار، هنری و ادبی هستند و نه متون تاریخی که توقع داشته باشیم همه دوره های تاریخی بدون کم و کاست در آنها لحاظ شده باشد.
دیدیم که در اکثر منابعی که ارزش تاریخی دارند، نام کوروش آمده است.
در این میان اشاره به کوروش بزرگ در شاهنامه فردوسی همواره مورد توجه بوده است. کوروش ستیزان تلاش زیادی می کنند که القا کنند از کوروش بزرگ و هخامنشیان اصلا در شاهنامه یاد نشده است اما آنها به تحولات تاریخی ایران، سبک آثار هنری و ادبی و اسطوره ای و… اصلا توجه ندارند!! شاهنامه فردوسی یک اثر ادبی و حماسی است که بخشهای زیادی از آن به اسطورههای ایرانی اشاره دارد. در واقع شاهنامه فردوسیداستانهای اسطوره ای است که با تاریخ آمیخته شده است و از آنجایی که حالت نظم دارد نباید توقع داشته باشیم چیزی شبیه به تاریخ طبری و یا آثارالباقیه باشد.
موضوعی که به نوعی خود فردوسی اشاره می کند و می گوید:
ازو هر چه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز و معـنى برد
در واقع ما نباید دانستههای علمی امروزی خود را که حاصل پژوهش های مدرن و دقیق پس از پیدا شدن آثار باستانی فراوان است را به دوران کهن فرافکنی کنیم. پس توجه داشته باشیم که شاهنامه فردوسی بیش از آنکه ارزش تاریخی داشته باشد ارزش ادبی، حماسی و اسطورهای دارد.
اما این پایان ماجرا نیست و همانطور که پیش از این گفته شد پژوهشگرانی مانند ابوریحان بیرونی به شباهت کوروش و کیخسرو پی برده بودند. روایتهای مربوط به کوروش در جای جای شاهنامه به چشم میخورد. تعجب آور است که برخی اسکندر شاهنامه را بدون چون و چرا همان الکساندر مقدونی میدانند اما کوروش را کیخسرو نمیدانند! آشکار است که کیخسرو در شاهنامه بیشترین آمیختگی را با کوروش بزرگ دارد.
دلیل وجود اشکالات تاریخی در منابع ایرانی پس از اسلام چیست؟
با این حال باید پذیرفت که در منابع ایرانی پس از اسلام اشکالات تاریخی زیادی دیده می شود. این موضوع با توجه به تحولات تاریخی و همچنین نابودی دادهها و منابع پیش از اسلام طبیعی بود. حتی پس از تهاجم الکساندر هم منابع زیادی نابود شدند.
برای ما که در عصر ارتباطات قرار داریم و پس از سالیان سال تلاش و پژوهش دانشمندان، پس از رمزگشایی خطوط باستانی، به وجود آمدن چندین و چند ترجمه از کتیبهها و متون باستان، پس از یافت شدن سکههای باستانی از زیر خاک، تاریخ نگاری دوران باستان سادهتر و دقیقتر شده است. ما با داشتن ترجمههای گوناگون از استوانه کوروش، رویدادنامه نبونئید، کتیبه بیستون و… نام کوروش را با صورت باستانیاش شناختهایم و از رویدادهای زندگی کوروش با کمک تاریخ، باستانشناسی، زبانشناسی، جامعهشناسی و… آشنا شدهایم. آیا مردمان کهن نیز چنین شرایطی داشتند؟!
امروز ما با داشتن سکههای پادشاهان گوناگون و روایات اقوام و ملل گوناگون به راحتی میتوانیم نام پادشاهان را و ترتیب آنها را استخراج کنیم. آیا مردمان کهن چنین شرایطی داشتند؟!
از این رو در ارزیابی خود باید بسیاری از جوانب را در نظر بگیریم. تهاجمهای بزرگ همانند تهاجم الکساندر و دوره سلطه سلوکیان و تحولات تاریخی را باید در نظر داشته باشیم. کما اینکه بسیاری از دوره های تاریخی ایران به صورت دقیقدر منابع نیامده اند.
ما میدانیم که ایرانیان تا مدتهای زیادی از خواندن کتیبههای باستانی نا توان بودند و این هم به دلیل تهاجمات بیگانگان و عصر هلنگرایی بود که ایرانیان را از این مهم محروم کردند.
جدا از کوروش و هخامنشیان سوال آنجاست که آیا در تاریخ و ادبیات ما نامی از تمدن «شهر سوخته» و تمدن«جیرفت» و پادشاهان آنها آمده است؟! مگر آنها تمدنهای کوچکی بودند؟ مگر نه اینکه این روزها ثابت شده است که سرچشمه بسیاری از دستاوردهای تمدنی از آن نقاط بوده اند؟ اما حداقل درباره کوروش به نظر می رسد که یاد و خاطره او در حافظه جمعی باقی ماند.
پس از حمله عربها باز هم این حافظه جمعی بود که کمک کرد تا یاد و خاطره شکوه گذشته حفظ شود. باز هم منابع زیادی نابود شدند و نخبگان منزوی شدند و آمیختگیهایی در روایات به وجود آمد؛ میدانیم که شاهنامه هم پس از اسلام سروده شد.
.
ایران ستیزان در گفتاری سطح پایین سخنان دیگری هم مطرح میکنند. آنها میگویند اگر هخامنشیان برای ایرانیان پادشاهان بزرگی بودند، چرا نام هیچ پدربزرگی کوروش یا داریوش نیست؟!
این درحالی است که نام بسیاری از پدربزرگها، بر گرفته از نامهای ایران باستان و پادشاهان هخامنشی است. کافی است به اشخاص مطرح توجه کنیم از جمله بازیگران ارزنده ای همچون «سیروس ابراهیمزاده» و «داریوشاسدزاده» که از پیشکسوتان سینما هستند.
یارینامهها و بنمایهها:
– دهقان، اشکان (۳۰ فروردین ۱۳۹۷). «کوروش بزرگ در منابع و ادبیات ایرانی». پایگاه خردگان.
نشانی رایاتاری: http://kheradgan.ir/?p=17626
– ابن بلخی (۱۳۸۵). فارسنامه. تصحیح لیسترانج و نیکلسون. تهران: اساطیر.
– بیرونی، ابوریحان (۱۳۸۶). آثارالباقیه. ترجمه اکبر داناسرشت. تهران: امیر کبیر.
– طبری، محمد بن جریر (۱۳۷۵). تاریخ طبری. ترجمه ابوالقاسم پاینده. تهران: اساطیر.
– گزنفون (۱۳۸۴). بازگشت ده هزار یونانی. ترجمه حسینقلی سالور. به کوشش مسعود سالور. تهران: اساطیر.