سربازان گمنام کورش  بزرگ

سربازان گمنام کورش بزرگ

کورش آسوده بخواب زیرا که ما بیداریم
سربازان گمنام کورش  بزرگ

سربازان گمنام کورش بزرگ

کورش آسوده بخواب زیرا که ما بیداریم

اوضاع اقتصادی و نظام بانکی هخامنشی

سکه های داریوش بزرگ ، از طلای ناب و به نام خود او " دریک " نامیده میشد ، و ساتراپ ها و شهربان ها فقط قادر به ضرب سکه های نقره بودند. معمولا در دوران باستان ، تجارت از طریق مبادله کالا به کالا صورت میگرفت ولی با روی کار آمدن هخامنشیان ، و تثبیت اوضاع اقتصادی در عصر داریوش ، در بیشتر نقاط امپراتوری ، سکه و پول وسیله مبادله گردید ، و اندک اندک بانکها نقش مهمی در فعالیت های اقتصادی ایفا کردند. دکتر گیرشمن از یک بانکدار یهودی در قرن هفت قبل از میلاد ، نام میبرد ، که این بانک امور رهن و اجاره ، اعتبار متحرک و امانات را انجام میداد و سرمایه آن در مورد منازل ، مزارع ، چهارپایان و کشتی های تجاری به کار میرفت. این بانک از عملیات مربوط به حساب جاری و چک اطلاع داشت. بانک دیگری نیز در دوره هخامنشی فعالیت میکرد که به نام شخصی به نام " موراشی " بود که در مقابل اخد پول و مال ، قنوات را حفر میکرد و آب را به کشاورزان میفروخت... ظهور بانک های خصوصی یکی از ویژگی های جالب اقتصادی دوران هخامنشی است. در دوران هخامنشی ، کار وام دادن در دست پرستشگاه ها بود که تنها واحد بزرگ اقتصادی بودند ، وام های کشاورزی ظاهرا بدون بهره بودند ، ولی قید میکردند که اگر وام سر وقت  باز پرداخت نشود ، ۲۵ درصد بر آن افزوده خواهد شد. در وام های غیر کشاورزی نیز نرخ بهره ۲۰ در صد بود. اگر فرد گیرنده وام ، شخص معتبری نبود ، در صورتی که وام در وقت موعود باز پرداخت نمیشد ، جریمه ای سخت بر آن افزوده میشد.


 در مورد افراد غیر معتبر ، فرد وام دهنده ، یک خانه ، یک تکه زمین یا یک برده را در قبال دادن وام ، به عنوان گروگان میگرفت. در اینگونه موارد ، اجاره ای برای گروگان و بهره برداری برای پول منظور نمیشد ، اگر بدهکار در پرداخت کوتاهی میکرد ، بستانکار گروگان را به چنگ آورده بود. وام های دیگری نیز در بانک های دوره هخامنشی ، داده میشدند که هم گرو و هم بهره میخواستند و قید میکردند که: "...هرچه در شهر و بیرون از شهر از آن اوست ، گرو است..."

در وام هایی که به قصد کارزایی و اشغال به بستگان و دوستان داده میشد ، نه بهره و نه گروی مطالبه میشد. در بانک های دوره هخامنشی ، پرداخت وام به صورت قستی نیز امکان پذیر بود. به طوریکه به گفته آلبرت اومستد ، زمین و ملک و خانه و چهارپایان را میشد به صورت نسیه خریداری کرد. البته گروهی از بانک های هخامنشی ، پول را به نرخ های رسام آوری میدادند. مثلا بانک " برادران موراشی " پول را به نرخ ۴۰ درصدی قرض میدادند.


تاریخ اجتماعی ایران ، مرتضی راوندی ، جلد ۱

بیت شعر بسیار قدیمی در وصف کوروش


 سمعانی شاعر ایرانی متولد 506 هجری قمری در بیت شعری به زبان عربی به کوروش اشاره میکند و به اقدامات او فخر میورزد:


و بیت المقدس المعمور بیت

ورثناه عن التقدمینا

 

بناه کورش البانی المعالی

امر الله خیر الامرینا

 

 سمعانی شاعر قرن ششم هجری قمری

 


 در این شعر مشاهده میشود که سمعانی به اقدامات کوروش در خصوص یهودیان اشاره میکند و میگوید کوروش به امر خدا بیت المقدس را باز سازی کرده است.

 

 یاد و خاطره کوروش و پادشاهان هخامنشی بعد از سقوط هخامنشیان به دست اسکندر و کشتار علما و کاتبان و خوانندگان خطوط میخی باستانی از سوی مردم عادی که سواد خواندن خطوط میخی را نداشتند فراموش شد. در دوران اشکانی و ساسانی خط میخی پهلوی جایگزین خط میخی منقرض شده پارسی باستان شد و این تغییر خط باعث شد تا دیگر هیچگاه این کتیبه های میخی خوانده نشوند تا تحقیقات چند قرن اخیر و کشف رمز خطوط میخی.

 

از این رو مورخین دوران اسلامی در مورد پادشاهان باستانی ایران و مخصوصا کوروش به اساطیر و نوشته های یهودیان استناد میکردند و کوروش را آنطور که در منابع یهودی اورده شده بود در کتاب ها و تفسیر های خود اوردند.

علت آنکه کوروش در این شعر فرستاده خدا و باز سازی کننده بیت المقدس است نیز چنین است. چراکه در کتاب عهد عتیق یهودیان کوروش مورد خطاب خداوند قرار میگیرد و به یهودیان آزاد شده ای که به فلسطین میرفتند کمک میکند تا معبد مقدسشان را دوباره از نو بسازند.

 

مورخین بسیاری در دوران اسلامی به کوروش اشاره داشتند که میتوان به ربعی بن حراش عبسی ، طبری، مسعودی، محمد ابن سایب کلبی و... اشاره کرد.

شعر حق پرست در وصف کوروش بزرگ


جهان در سیاهی فرو رفته بود
به بهبود گیتی امیدی نبود

نه شایسته بودی شهنشاه مرد
رسوم نیاکان فراموش کرد

بناکرد معبد به شلاق و زور
نه چون ما برای خداوند نور

پی کار ناخوب دیوان گرفت
خلاف نیاکان به قربان گرفت

نکرده اراده به خوبی مهر
در اویخت با خالق این سپهر

در آواز مردم به جایی رسید
که کس را نبودی به فردا، امید

به درگاه مردوک یزدان پاک
نهادند بابل همه سر به خاک

شده روزمان بدتر از روز پیش
ستمهای شاهست هر روز بیش

خداوند گیتی و هفت آسمان
ز رحمت نظرکرد بر حالشان

برآن شد که مردی بس دادگر
به شاهی گمارد در این بوم وبر

چنین خواست مردوک تا در جهان
به شاهی رسد کوروش مهربان

سراسر زمینهای گوتی وماد
به کوروش شه راست کردار داد

منم کوروش و پادشاه جهان
به شاهی من شادما ن مردمان

منم شاه گیتی شه دادگر
نیاکان من شاه بود و پدر

روان شد سپاهم چو سیلاب و رود
به بابل که در رنج و آزار بود

براین بود مردوک پروردگار
که پیروز گردم در این کارزار

سرانجام بی جنگ و خون ریختن
به بابل درآمد ، سپاهی ز من

رها کردم این سرزمین را زمرگ
هم امید دادم همی ساز وبرگ

به بابل چو وارد شدم بی نبرد
سپاه من آزار مردم نکرد

اراده است اینگونه مردوک را
که دلهای بابل بخواهد مرا

مرا غم فزون آمد از رنجشان
ز شادی ندیدم در آنها نشان

نبونید را مردمان برده بود
به مردم چو بیدادها کرده بود

من این برده داری برانداختم
به کار ستمدیده پرداختم

کسی را نباشد به کس برتری
برابر بود مسگر ولشکری

پرستش به فرمانم آزاد شد
معابد دگر باره آباد شد

به دستور من صلح شد برقرار
که بیزار بودم من از کارزار

به گیتی هر آن کس نشیند به تخت
از او دارد این را نه از کار بخت

میان دو دریا در این سرزمین
خراجم دهد شاه و چادر نشین

ز نو ساختم شهر ویرانه را
سپس خانه دادم به آواره ها

نبونید بس پیکر ایزدان
به این شهر آورده از هر مکان

به جای خودش برده ام هر کدام
که دارند هر یک به جایی مقام

ز درگاه مردوک عمری دراز
بخواهند این ایزدانم به راز

مرا در جهان هدیه آرامش است
به گیتی شکوفایی دانش است

غم مردمم رنج و شادی نکوست
مرا شادی مردمان آرزوست

چو روزی مرا عمر پایان رسید
زمانی که جانم ز تن پر کشید

نه تابوت باید مرا بر بدن
نه با مومیایی کنیدم کفن

که هر بند این پیکرم بعد از این
شود جزئی از خاک ایران زمین

صادق علی حق پرست